اولین عید قربان عسلم
عید قربان عیدی که یاد بود خاطره است خاطره یک پدر و قصه یک پسر عیدی که یادبود ابراهیم خلیل است عیدی که قصه ایثار اسماعیل عید یاد دادن بندگی خلیل الله برهمگان مبارک امروز صبح طبق روال باید میرفتیم اول خونه ی دوتا پدربزرگ های شما و بعد پدر بزرگ من امسال مادر(مامان بابایی) مشهد بود و رفتیم پدر جون و عمو رو دیدیم و بعد مثل هرسال نهار خونه ی مامان جون وآقاجون( مادر بزرگ وپدر بزرگ مامان الهام) که حاجی هستن وکل ایل وطایفه میریزن اونجا بای تبریک عید قربان... اینم از عکسهای اون روزت تو حیاطشون با ثنا( دخترخاله ی کوچولوم) و احسان(پسر د...
نویسنده :
مامان الی(الهام)
11:31